دانشجو

وبلاگ دانشجویان فرهیخته و ایران دوست

دانشجو

وبلاگ دانشجویان فرهیخته و ایران دوست

دل تنها

دل تنها ( پست به سفارش آقای طاهری )

ندارم  هیچ  راهی   و سرایی
ندارد  عاشقی  بر من  هوایی
نه نوری نه چراغی در دل شب
که با نورش دهد نور همچو ماهی
نه باغی  مالکش  در این  دیارم
شوم  با حاصلش  اهل  بهایی
نه اشکی از فراقت همچو شبنم
بریزد  روی  گلهای  جدایی
نه قلبی تا شود حیران و افسوس
ز نام  عاشقی گم کرده  راهی
نه  چشمی  تا ببیند  از  بصیرت
نگردد  کور و خسته  از نگاهی
نه جنگی کز وجودش خصم دولت
بیازارد   دل   خسته   ز راهی
نه باری تا برم مقصد به تعجیل
به آهو جستجوی قطره آبی
نه پاهی پیش روم بهر ملاقات
 ز سویش پیش روم چو ساربانی
نه دستی تا دهد دست تعهد
فشارد دست یاران با خدایی
نه راهی تا روم  سویش شتابان
ز غفلت کج نرم گم کرده راهی
نه عشقی با دلم گردد دلارام
که با وصلش کنم نک زندگانی
نه نیشی تا زند بر پیکر من
ز راهی زخم شوم با تکه خاری
نه ساقی تا دهد یک قطره آبی
طبیبی او کند گردم شفایی
نه تختی تا نشینم همچو شاهی
نه قصه تا روم یکدم به خوابی
***

(نوپا)

ارتحال امام ...

این روزها مصادف با ارتحال امام خمینی ...

امیدوارم همتون رو توی مرقد امام ببینم ...

در ضمن یاد قیام ۱۵ خرداد رو هم نباید از یاد برد .

وقتی ... .

وقتی شادی آروم بخند تا غم از خواب بیدار نشه

                                                               و وقتی غمگینی آروم گریه کن تا شادی ازت ناامید نشه ... .

وقتی ... .

وقتی شادی آروم بخند تا غم از خواب بیدار نشه

                                                               و وقتی غمگینی آروم گریه کن تا شادی ازت ناامید نشه ... .

دستم را دراز می کنم
 و تکه ای از ابر بی باران امید را
به زیر می آورم
 و در آسمان خیال رها می کنم
 تا شاید
دوباره بر کویر خشکیده ی احساس ببارد
 و گلهاى عشق
دوباره شکوفا شوند........
هر روز با این رویا دلخوشم
اما.....
اما می ترسم
می ترسم تند باد سرنوشت ابرهای رویاى مرا با
خود ببرد
و کویر احساسم همیشه کویر بماند
.

خدایا با من حرف بزن

 

کودک نجوا کرد :خدایا با من حرف بزن . مرغ دریایی آواز خواند کودک نشنید . سپس کودک فریاد زد : خدایا با من حرف بزن . رعد در آسمان پیچید اما کودک گوش نداد . کودک نگاهی به اطرافش کرد و گفت :خدایا بگذار ببینمت . ستاره ای درخشید اما کودک توجه نکرد . کودک فریاد زد :خدایا به من معجزه ای نشان بده . ویک زندگی متولد شد اما کودک نفهمید . کودک با نا امیدی گریست . خدایا با من در ارتباط باش . بگذار بدانم اینجایی . بنابراین خدا پایین آمد و کودک را لمس کرد . ولی کودک پروانه را کنار زد و رفت .

الهی ... .

 

الهی عاشقان را غم مده شکرانه اش با من ... .

آیا می دانستید ؟

 

آیا میدانستید که  سه جمله ای که بیان آنها از همه جملات سخت تر است  
دوستت دارم  متاسفم و به من کمک کن
 
میباشد

 

آیا میدانستید آنهایی که از نظر احساسی بسیار قوی به نظر میرسند در واقع بسیار ضعیف و شکننده هستند

 

آیا میدانستید که آنهایی که زندگیشان را وقف مراقبت از دیگران میکنند خود به کسی برای مراقبت نیاز دارند


 

آیا میدانستید که کسانی که قرمز میپوشند از اعتماد بیشتری نسبت به خود بر خوردارند


 

آیا میدانستیدکه کسانی که زرد میپوشند از زیبایی خود لذت میبرند

 

و آیا میدانستید که کسانی که لباس مشکی به تن میکنند نمیخواهند مورد توجه قرار گیرند ولی به کمک و درک شما نیاز دارند

 

آیا میدانستید که زمانی که به کسی کمک میکنید اثر آن دوبار به سوی شما بر میگردد

 

و آیا میدانستید که نوشتن احساسات بسیار آسانتر از رودرو بیان کردن آنهاست اما ارزش رودرو گفتن بسی بیشتر است

 

آیا میدانستید که اگر چیزی رابا ایمان از خداوند بخواهید به شما عطا خواهد شد

 

آیا میدانستید که شما میتوانید به رویاهایتان جامه عمل بپوشانید رویاهایی مانند عشق ثروت سلامت اگر آنها رابا اعتقاد بخواهید و اگر واقعا این موضوع را میدانستید از آنچه قادر به انجامش بودید متعجب میشدید  

 

 

لیلی گفت ...... مجنون دور خودش میچرخید

لیلی گفت بس است . بس است و از قصه بیرون آمد
مجنون دور خودش میچرخید .
مجنون لیلی را نمیدید رفتنش را هم .
لیلی گفت :کاش مجنون این همه خود خواه نبود .کاش لیلی را میدید .
خدا گفت : لیلی بمان . قصه بی لیلی را کسی نخواهد خواند
لیلی گفت : این قصه نیست . پایان ندارد .حکایت است حکایت چرخیدن .
خدا گفت :مثل حکایت زمین . مثل حکایت ماه . لیلی بچرخ
لیلی گفت : کاش مجنون چرخیدنم را میدید .مثل زمین که چرخیدن ماه را میبیند .
خدا گفت :چرخیدنت را من تمتشا میکنم .لیلی بچرخ .
لیلی چرخید و چرخید و چرخید و چرخید
دور دور لیلی است
لیلی میگردد و قصه اش دایره است
هزار نقطه دوار دیگر. نه نقطه و نه لیلی
لیلی  ! بگرد . گردیدنت را من تماشا میکنم
لیلی ! بگرد .تنها حکایت دایره باقیست