من یه آدم شلوغ با کلی خصوصیات مثبت و منفی هستم و از همه مهم تر منتظر ظهور آقام تا بیاد ما همه بشویم سربازهاش تو جبهه حق علیه باطل ( البته ان شا الله همه الان هم تو همین جبهه هستند ) .
با ” نه“شنیدن از تو که من کم نمیِ شوم
مجنون نمـای مــردم عالم نمی شوم
این اوّلین خطای تو ، حوّای سنگدل !
پنداشـتی بدون تو آدم نمـی شـوم
بعد از تو ای خزانزده دیگر برای هر ،
شب بویتشنه لبشده شبنم نمیشوم
دلخور نشو عزیز! از این خُلقِ بی خیال
گفتم که بی تو پا پیِ خُلقم نمی شوم
آه ای نگاهـهای تماشا ، خداوکیل !
علاف چشمهای شما هم نمی شوم
بگذار صـادقـانه بگـویـم بدون تو ...
هرکار می کنم…نه..نه..آدم نمی شوم
ادامه...
دستم را دراز می کنم و تکه ای از ابر بی باران امید را به زیر می آورم و در آسمان خیال رها می کنم تا شاید دوباره بر کویر خشکیده ی احساس ببارد و گلهاى عشق دوباره شکوفا شوند........ هر روز با این رویا دلخوشم اما..... اما می ترسم می ترسم تند باد سرنوشت ابرهای رویاى مرا با خود ببرد و کویر احساسم همیشه کویر بماند.